زندگی با یاد خدا

گل می ترسید قلبش تند می زد نمی دانست او را به کجا می برند اما خیلی خوش حال بود چون می گفتند او را به کسی می دهند که خیلی مهربان است او حتی آهو ها را هم دوست دارد گل در گذشته هم نام او را شنیده بود و حالا تمام آرزوهایش برآورده شده بود گل به آرامی به خواب رفت و وقتی چشمانش را باز کرد آرامگاه انسانی را لمس کرد که مانند فرشتگان معصوم بود و پناهگاه ایرانیان بود گل های بسیاری به حال این گل قبطه می خوردند .

                                                                 خوش به حال گل

یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : مینا

امید کاری را دارم اما سالهاست منتظر شنبه ای هستم که آن را شروع کنم

                                     همه منتظرند حتی شما دوست عزیز

                                     این بار بگو فردا حتما نه شنبه احتمالا

پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:, :: 22:53 :: نويسنده : مینا

دنیایم زیباست گرچه در آن بدی هست ,غم هست ,گریه هست اما خدا هم هست .

دنیام زیباست چون در آن خوبی هست ,شادی هست ,خنده هست و خدا هم هست.

دنیایم زیباست چون در آن دلم تنگ نمی شود ,یعنی نمی تواند تنگ باشد چون خدا که بزرگ است در آن است .

دنیایم زیباست چون در آن از هیچ چیز نمی ترسم, یعنی چیزی وجود ندارد که از آن بترسم چون خدا دستانم را محکم گرفته است.

دنیایم زیباست زیرا هیچ کجای آن من تنها نیستم, چگونه می توانم تنها بشم وقتی که خدا از رگ گردن به من نزدیک تر است؟

دنیایم زیباست چون در آن کسی هست که آن قدر مرا دوست دارد که صد و بیست و چهار هزار نفر را برای هدایت من به زمین فرستاد.

آری دنیایم زیبایی دارم چون در آن خدایی دارم که بهترین است

                                                                دنیای شما چگونه است؟

چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب:, :: 21:7 :: نويسنده : مینا

_سلام خورشید ,دلم برایت تنگ شده بود. زیر ابر ها خیلی زیبا بود که به آنجا رفته بودی .

_آنجا خیلی روشن بود.

_تو هم به دنبال روشنی می گردی ؟تو که خود دنیا را روشن کرده ای؟

_دیگر نمی توانم دیگر توان ایستادگی در مقابل تاریکی را ندارم.

_اما تو که از تاریکی بزرگتری ,قوی تری ,بهتری...

_نه تاریکی بزرگ است اما فقط دیده نمیشود.

_چگونه؟ من که تاریکی را می بینم.

_تو فقط چیزی را می بینی که نور را پنهان کرده است مثل یک ,سایه

_سایه هم دیده می شود.

_تو بدی را می بینی ؟این همان سایه ایست که دنیا را پر کرده است ,دنیا را تاریک کرده است ,این همان چیزیست که روی مغز انسان ها سایه انداخته و آن ها خدا را فراموش کرده اند, دیگر کسی مانند گذشته به فکر خدا نیست ,دیگر هیچ کس در بین نمازش به فکر خدا نیست ,همه از تنهایی خودشان می گویند اما خدا هم تنهاست خیلی تنها, تنها تر از چیزی که در فکرت بگنجد اگر ببینی که کسی را که دوستش داری فراموشت کرده است ناراحت نمی شوی خدا همه ی انسان ها را دوست دارد و همه او را فراموش کرده اند انسان ها خدا را غمگین کرده اند.

_چگونه خدا را شاد کنم؟

_فقط بگو خدا جونم دوستت دارم.

          کسی این مطلبو خونده و واقعا خدا رو دوست داره                                     

                                                      از ته قلب بگه خدا جون      

                                                             دوستت دارم.

 

سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : مینا

جایی که نور نباشد                         تاریکیست

جایی که گرما نباشد                       سرماست

جایی که پیروزی نباشد                شکست است

تاریکی, دروغ است

سرما ,دروغ است

و ,شکست هم

                                                دروغ است

دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : مینا

                                                                                                          

انسان ها خیلی عجیبند

تا زمانی که خورشید هست آرزوی باران می کنند

و وقتی باران می بارد آرزوی خورشید را

دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, :: 16:2 :: نويسنده : مینا

                                                                                            

روز ها می گذرد

نفس می اید

می رود

قلب هم می تپد

لب ها می خندند

و زندگی جاریست

اما روزی

زندگی می ایستد

قلب ساکن می شود

نفس ,حبس

و تمام

به همین آسانی

پایان نزدیک است

خیلی نزدیک

اما هنوز

زندگی جاریست

پس بجنب و سریع تر حرکت کن

یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : مینا

دانه های کوچک ستاره یکی یکی بر روی زمین می افتادند و فرار می کردند نمی دانستم به کجا می روتد دنبالشان رفتم تا بدانم که چرا به اینجا آمده اند چرا آسمان مهربان را رها کرده اند و به اینجا آمده اند.

ستاره ها به طرف خانه ای رفتند خانه ای کوچک و خراب اما گرم یک ستاره به درون خانه رفت و بقیه به راه افتادند نوری از دور دیده می شد که نور چراغ قرمز بود کودکی با یک دسته گل پشت ماشینی ایستاده بود و گریه می کرد کنار او رفتم و اشکش را پاک کردم هوا خیلی سرد بود اما اشک های او گرم گرم بود ستاره ها رفتند و من هم همراه آنها رفتم اما یک ستاره در کنار کودک باقی ماند .

من و ستاره ها همین طور میرفتیم و انسان های زیادی را میدیدیم تا این که فقط یک ستاره باقی ماند از او دلیل آمدنشان به زمین را پرسیدم و او گفت:(( همه جا سرد است سردی قلب مردم همه جا را سرد کرده است حتی آسمان را اما قلب هایی هم هستند که گرمند و می توانند دنیا را گرم کنند ستاره ها آمدند تا گرما را از آنها بگیرند و به تمام دنیا ببرند قلب آن هایی که هنوز هم محبت را می فهمند قلب آنهایی که فراموشی را نمی فهمند قلب آن هایی که با خنده ی دیگران می خندند و با گریه ی آن ها گریه میکنند هنوز هم گرم است .))

ومن هم گفتم:((انسان هایی هم هستند که که شاید دستشان سرد باشد ولی قلبشان گرم است خیلی گرم.شاید بتوان دنیا را هم مانند قلب آنها گرم کرد .))

شنبه 25 مرداد 1393برچسب:, :: 12:4 :: نويسنده : مینا

خدایا

آن خودکاری را که مانند بازی های کودکی مان روی زمین میکوبی تا راهمان را گم نکنیم

در رسیدن به آرزو ها محکم تر بکوب تا به یاد بیاوریم شکرت کنیم

جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : مینا

وقتی که به آسمان خیره می شوم گویی که بر روی ابر ها به پرواز در آمده ام گویی که پرواز می کنم بالا و بالاتر تا به خورشید برسم و او را در آغوش بگیرم و باز گردم بر روی بال پرندگان بازگردم ,همراه باران باز گردم

تا یاد بگیرم که چگونه بر روی زمین پرواز کنم, چگونه با پاهایم پرواز کنم, چگونه بدون بال پرواز کنم و بدوم تا به رویاهایم برسم و در آغوش بکشم خوشی هایم را و فراموش نکنم که خوشی هست حتی این پایین, بر روی زمین

پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : مینا

دلم تنگ است, تنگ روز هایی که شاد می خندیدم, روز هایی که آسمان در مشتم بود, دریا در قلبم بود, خورشید در چشم هایم بود, شاید نام آن روز ها کودکی باشد اما آن روز ها حسابی بزرگ بود ,قلبم بزرگ بود, روحم بزرگ بود, دنیا بزرگ بود.

آری ,دلم تنگ است ,تنگ ستاره هایی که روزی با آن ها حرف می زدم اما حالا باید آن ها را در زیر ابر های سیاه جست و جو کنم شاید چون دنیا سیاه شده است ,خیلی سیاه و من در رویاهایم به دنبال سفیدی می گردم حتی به اندازه ی نقطه ای کوچک شاید آن نقطه مانند کودکی هایم بزرگ باشد خیلی بزرگ .

و من هم چنان می گردم شاید این باشد معنای واقعی امید.

دلم تنگ دنیای پر از امید است.

چهار شنبه 1 مرداد 1393برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : مینا

به من ثابت شده است که ایده های بزرگ وقتی به ذهن ما می آید که ما مسمم به داشتن این ایده ها می شویم

چارلی چاپلین

جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 12:37 :: نويسنده : مینا

پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : مینا

چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : مینا

شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 16:9 :: نويسنده : مینا

جمعه 20 تير 1393برچسب:, :: 14:15 :: نويسنده : مینا

پنج شنبه 19 تير 1393برچسب:, :: 12:48 :: نويسنده : مینا

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : مینا

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 20:4 :: نويسنده : مینا

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : مینا

گاهی خدا آنقدرصدایت را دوست دارد که سکوت می کند تا تو بارها بگویی خدای من.

دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : مینا

اغلب مردم برای فهمیدن گوش نمی دهند

گوش می دهند که جواب دهند

جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : مینا

                                          یه نکته ی جالب

اشکان دژاگه..
ترجمه به فارسی میشه:
علی دایی...! :| |:
میگی نه! برو گوگل ترجمه و تایپ کن:

Ashkan Dejagah

                                            نظر یادت نره

پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : مینا

زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست

سه شنبه 3 تير 1393برچسب:, :: 20:44 :: نويسنده : مینا

گاهی اوقات در اوج ناراحتی از دنیا و زندگی حتی لبخند یک گل سرخ هم ما را خوشحال می کند لبخند یک شکوفه ی قرمز و نو رسیده و چه زیباست چنین لحظه ای........

 تند تند قدم می زد و راه می رفت سرش را پایین انداخته بود و به اطراف هیچ نگاهی نمیکرد نمیدانست کجا میرود ؟اما فقط می رفت نمی دانست به کدام مشکلش فکر کند؟ به این که امشب را کجا بخوابد؟ این که چه بخورد؟ این که چگونه به سر کار برگردد؟ اینکه چگونه کاری کند که همسرش او را بخشد؟ و که چگونه زمان را به عقب بازگرداند؟ اما چنین چیزی..............

 پایش به تکه سنگی گیر کرد و به زمین افتاد کنار صورتش یک شکوفه ی قرمز بهاری روییده بود به شکوفه نگاه کرد مدت ها به تماشای آن نشست و به زیباییش فکر کرد و فکر های بیهوده از ذهنش پر کشید و رفت به اطرافش نگاه کرد شکوفه های بهاری زیبا همه جا را پر کرده بود تا خانه فقط به گل نگاه کرد و به مشکلاتش فکر نکرد و به تنها چیزی که فکر کرد این بود که دنیا چه زیباست بیهوده زشتش نکنیم

سه شنبه 3 تير 1393برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : مینا

غمگینم

از آن روزی که

گنجشکی را دیدم در باران

شاد نبود

خانه اش ویران بود

و دلش سنگین بود

در گلویش بغض بود

بر لبش لخند

بود رفت و چوبی برداشت

امید را احیا کرد

خانه اش را باز ، ساخت

زیر باران خندید

و به دنیا آموخت

امید چیست

و به دنیا آموخت

صبر چیست

اما چه کسی این درس را یاد گرفت

درس آغاز دوباره، امید

درس پرواز دوباره یا صبر

چه کسی خانه اش را

در این توفان زندگی

خواهدساخت

و به گنجشک خواهد گفت:

من هم می توانم

امید را صرف کنم

دو شنبه 2 تير 1393برچسب:, :: 20:46 :: نويسنده : مینا

چرا باید کسی بمیرد تا ما گاهی به یاد خدا بیفتیم و بگوییم خدایا ممنون که زنده ایم ممنون که سالمیم..........

یک شنبه 1 تير 1393برچسب:, :: 15:29 :: نويسنده : مینا

خدایا تعجب بر انگیز است همه ی دنیا تعجب بر انگیز است این که دیگر در آسمان نمی شود ستاره ها را از نور هواپیما تشخیص داد تعجب دارد ,این که دیگر کوه ها هم بوی انسان میدهند تعجب دارد ..............

خدایا, میدانم سیاه ساخته ی انسان است شب ها سیاه نیست, شبها نورانیست ,با چراغ همیشه روشنی که تو در سقفش قرار دادی که فقط گاهی که خسته می شود به خواب میرود ......

این که کودکی در ختم پدرش می خندد به بارانی که به شیشه ها می خورد و آدم برفی که زیر خورشید آرام آرام اشک می ریزد و یا صدای تق بسته شدن یک در و یا صدای تق شکستن یک دل و یا شکستن شیشه ی عمر .................

اما من دیدم همه ی این هارا دیدم در سوگی پیش از یک جشن ,در پایانی پیش از یک شروع, شاید معنیش این است که هر شروعی پایانی دارد و هر پایانی خود سر آغاز شروعی دیگر است و این که اگر کسی زمین نمی خورد بلند شدن هم یاد نمی گرفت و این که بعد از هر زمین خوردن و پایان کولبار آرزو ها را زمین نگذاریم و به خواب نرویم بلکه کوله مان را پر کنیم از تجربه ها و راه هایی که گذراندیم تا به خوشبختی برسیم اما به نتیجه ای نرسیدیم تا دیگر تکرارشان نکنیم تا با آنها برای خود قطب نمایی بسازیم که هرگاه به دوراهی رسیدیم یاری مان کند .............

یک شنبه 1 تير 1393برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : مینا

سلام دوستان لطفن صفحه های بعدیم ببینید و حتمن نظرم بدید                                           لبخندلبخندلبخندلبخند

 

پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:, :: 14:36 :: نويسنده : مینا

امروز, شاید برایم فرق داشته باشد

اما روزی است مانند روزهای دیگر

شاید, من امروز شاد باشم

شاد بودن یعنی چه؟

شاید برای بعضی یک اردو

و شاید, خندیدن در اجتماع

شاید شاد بودن یعنی ,زندگی با لبخند

پس من امروز شادم.............

سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, :: 13:38 :: نويسنده : مینا

می توانم حس کنم

بوی باران و لبخند نسیم

و تپش دل گل، بر سپیدار سپید

 و صدای بغض آسمان

 و هق هق باران

 بر قلب زمین

 و آغوش خورشید در مقابل چشم جهان

می توانم حس کنم

 در میان صحبت گل های باغ

 انتظار و انتظار و انتظار

 صحبتی که هر گوشه اش

 بوی گل می دهد و بوی فراغ

و گل، چه بی پروا می پرد، همراه نسیم

 و در آغوش قناری، با گل

 تا که شاید در ان پروایی

 باشد و سد وصال

 و خدا که با ماست

 و به ما می گوید بپر

 من نگهت می دارم

همراه باد

 و بپر تا که شاید برسی بر چاهی

 و در آن نگاهی

 بیندازی و ببینی یوسف

 چشم به آسمانت دوخته

 و گوشه طنابی

 تا با آن

 برسی بر عشقت

 پس بپر

جمعه 23 خرداد 1393برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده : مینا

برای آسمانی شدن لازم است بی کران بود، باید بال ها را گشود و پرواز کرد اما باید فراموشی را، فراموش کرد چون که باعث می شود دیگر دستت به زمین نزسد و شاید باعث شود تا سقوط کنی تا عمیق ترین جای دنیا............

جمعه 23 خرداد 1393برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : مینا

روزی مردی را با گناه های بسیار نزد خدا بردند خدا دستور داد تا او را به جهنم بفرستند مرد در هنگام رفتن نگاهی به خدا کرد و خدا به فرشته ها دستور داد تا آن مرد را به بهشت راهنمایی نمایند.

بعد از اینکه یکی از فرشتگان از خدا دلیل این تصمیمش را پرسید خدا پاسخ داد:«زیرا آن مرد هنوز به من امیدوار است.»

چهار شنبه 21 خرداد 1393برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : مینا

روزی به سنگی نگاه کردم و گفتم:«تو چه قدر سخت و سفت هستی هیچ کس سخت ها را دوست ندارد.»

همانجا نشستم کودکی کنارم آمد و گفت:«شما می توانید به من کمک کنید؟»

گفتم:«برو من هیچ پولی ندارم اگر هم داشتم به آدمی مثل تو نمیدادم شما لایق این هستید که گدا بمانید.»

 کودک به چشمانم خیره شد گفتم:«التماس نکن تو باید به همین وضع بمانی حق تو نیست که خوب زندگی کنی تو این گونه به دنیا آمدی.»

 کودک گفت:«من پول دارم آمده بودم از شما کمی مهربانی بخرم و به کسانی بدهم که قلبشان از سنگ است اما حالا این پول ها را به شما می دهم اگر توانستید با آنها مهربانی بخرید تا دلتان نرم شود.»

کودک پولها را جلوی من گذاشت و فرار کرد به سنگ نگاه کردم غنچهای آنطرف تر در حال خشکیدن بود سنگ در خود شکافی ایجاد کرد و ناگهان خرد شد و آب به غنچه رسید تازه فهمیدم سنگ ها هم نرمند کاش که دل من هم از جنس سنگ بود.

شنبه 17 خرداد 1393برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : مینا

همیشه آخر هر چیزی خوش است اگر خوش نبود بدان هنوز آخرش نرسیده

                                                                             چارلی چاپلین

شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : مینا

شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : مینا

شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 14:22 :: نويسنده : مینا

به مورچه گفتم: چه می کنی؟

 گفت: حرف می زنم .

گفتم: با چه کسی؟

 گفت: با خدا.....

 گفتم :چه می گویی که لایقش باشد؟

 گفت: هرچه در توانم باشد.

 گفتم: توان ما نقطه ایست در مقابل عظمتش.

 گفت: ولی او حرفهایم را می شنود.

 گفتم: اما.....

 گفت: دوست دارد حرفهایم را.

 گفتم: چرا؟

 گفت: چون یکرنگ است حتی فقط با خدا، حتی فقط برای لحظه ای کوتاه، حتی.... شیرین است یکرنگی

 دیگر چیزی نگفتم چشمانم را بستم و به چیزهایی فکر کردم که شیرین است

جمعه 9 خرداد 1393برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : مینا

در هر رفتنی رسیدنی نیست ولی برای رسیدن راهی جز رفتن نیست .

پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : مینا

خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم ،که تو در عرش کبریایی خود نداری

من چون تویی دارم

و تو چون خود نداری

پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : مینا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی با یاد خدا و آدرس mina.milad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 67646
تعداد مطالب : 58
تعداد نظرات : 243
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


کد تغییر شکل موس

کد هدایت به بالا

مرجع كد اهنگ


کد تغییر شکل موس